آنچه باید در باره بیماری وسواس بدانیم.

 

وسواس

 باز هم دارد دستهایش را می شوید، این بار پنچم است.... ؛ شستن و شستن و شستن، کنترل، کنترل، و کنترل، تکرار ، تکرار و تکرار، این کارهای زندگی روزمره برخی از افراد است که ما به آنها وسواسی می گوییم.

بیماری وسواس یا OCD ، عقده، هیجان یا تکانه ای است عصبی (ایمپالس) که به شکل متوالی برخلاف میل بیمار از شکل ناخودآگاه به صورت خودآگاه درآمده و باعث ایجاد پالس های عصبی خاص می شود تا در او ناراحتی و اضطراب برانگیزد و در نتیجه فرد برای رهایی از آن فشار عصبی که قادر به مقاومت در برابر آن نیست اقدام به انجام عملی خاص می کند.  OCD سبب می شود که مغز روی یک فکر یا دلیل خاص بماند.مثل شستشوی مکرر دستها، شماره چندبار پول، و یا ممکن است 20بار اجاق گاز را چک کنید تا مطمئین شوید که خاموش است.

در تعریف روانکاوی وسواس نوعی غریزه واخورده و ناخودآگاه شناخته شده است که در آن فکر، میل یا عقیده ای خاص، که ممکن است وهم آمیز و اشتباه نیز باشد آدمی را درگیر خود می کند. و چنان اختیار و اراده از فرد سلب می کند که شخص را به رفتاری برخلاف میل و خواسته اش وا می دارد. هر چند فرد به بیهوده بودن کار و افکار خود آگاه است ولی نمی توانید از آن رهایی یابد.

وسواس می تواند به اشکال مختلفی از جمله ، اجتناب، تکرار و مداومت، شک در عبادت، ترس، دقت و نظم افراطی، اجبار و الزام، احساس بن بست، عناد و لجاجت، دیده شود.

 

 

 ملاک تخصصی وسواس یا OCD  

1.بعضی از روانشناسان معتقدند که وسواس به آسیب نورون های مغزی و عملکرد نادرست بخش هایی از مغز مرتبط است.بیشتر افراد نشانه های این اختلال را تا سی سالگی بروز می دهند.

2. وسواس همگام با بلوغ و در قلیان شهوت در افراد پایه گرفته و تدریجاً رشد می کند که اگر به موقع درمان نشوند بیماری سیر مداوم و رو به رشد خواهد شد.

3. سطح هوشی افراد وسواسی در سطحی متوسط و یا حتی بالاتر از آن است. رفتار آنها را نباید بر کم هوشی آن نشان داد.

4. وسواس ممکن است در رابطه با اعتقادات ایجاد شود.

5. وسواس ممکن است در رابطه شخصیت فرد در محیط شکل بگیرد. در بین فررزندانی که پدر و مادرها آنها را محکوم می کنند بیشتر دیده می شود.

 

علائم وسواس

تنها به این علت که شما افکار وسواسی یا تحریکات تکرارشونده دارید به این معنی نیست که شما اختلال وسواس فکری یا OCD دارید. وسواس باعث پریشانی فرد در مدت زمانی زیادی می شود. (حداقل یک ساعت). علائم عمده این اختلال در افراد:

1. رفتارها یا افکار تکرار شونده و مزاحمی که به دلیل بیماری یا مصرف دارو ایجاد نشده است.

2. رفتارها یا افکاری که موجب ناراحتی زیاد فرد می شود یا مزاحم زندگی روزمره اوست . مانند ناخواسته های جنسی یا رفتارهای خشونت آمیز.

3. ترس از آلودگی با میکروبها یا خاک و یا افراد آلوده و مریض. مانند ترس زیاد از عفونت و اجبار برای شستن چندباره دستها.

4. ترس از دست دادن کنترلشان و آسیب رساندن به خود یا دیگران. (مانند بارها و بارها چیزی را کنترل می کنند مانند اجاق گاز خاموش است، درب قفل شده  و مواردی که آنها با آسیب و خطر در ارتباط است)

5. ترس از دست دادن یا عدم داشتن چیزهای که ممکن است نیاز داشته باشند.

6. تمرکز بیش از اندازه بر عقاید مذهبی یا اخلاقی. (می ترسند که همه چیز به درستی و یا به طور کامل انجام نشود و از پی آن حوادثی رخ دهد و یا برای آن کارها، مجازات و تنبیه باشد. و همچنین توجه به خرافات که به عنوان خوش شانسی و بدشانسی تعبیر شده است)

7. نظم و تقارن، این ایده که همه چیز باید همین الان وجود داشته باشد،آنها ممکن است در مورد اعداد، رنگها و یا ترتیبات، حساسیت نشان دهند.

خرافات، توجه بیش از حد به چیزی، به عنوان خوش شانسی و بدشانسی تعبیر می شوند.

 

 

راههای تشخیص OCD  و یا وسواس

برای تشخیص این علاوه بر دقت در رفتار و افکار روزمره فرد ، پرسشنامه هایی همچون YBOCS وجود دارد که روانشناسان برای تشخیص این اختلال از آن استفاده می کنند.

 

دلایل ابتلا به اختلال وسواس یا OCD.

هر چند دلایل ابتلا به اختلال وسواس OCD قطعاً شناخته شده نیست، اما موارد زیر تأثیر زیادی درابتلاء به این بیماری دارد:

1. تغییرات جسمی و بدنی

2. کمبود سروتونین

3. محیط

4. زندگی پر از استراس.

5. سابقه خانوادگی

 

 تآثیراتی که وسواس OCD بر زندگی فرد مبتلا می گذارد:

1. اتلاف وقت

2. ناتوانایی در تمرکز حواس و ایجاد حواس پرتی

3. بازماندن از کارهای اصلی ( از جمله تحصیل علم و مطالعه و درس خواندن و به دنبال آن افت تحصیلی)

4. خسته شدن ذهن و بی حوصله شدن فرد برای فکر کردن دربارۀ موضوعات مهم و اساسی زندگی و تحصیلی

5. مشکل در برقراری ارتباط و کاهش کیفیت زندگی

 

انواع وسواس

وسواس هایی که تمام فکر و اندیشه افراد را تحت تأثیر قرار می دهد و احاطه شان می کند معمولاً به صورتهای ذیل هستند:

 

1. وسواس فکری

الف ـ  اندیشه درباره بدن:  او دائما به پزشک مراجعه می کند و در صدد به دست آوردن دارویی جدید برای سلامت بدن است.

ب ـ رفتار حال یا گذشته:   مدام به این می اندیشد که چرا در گذشته چنین و چنان کرده؟ آیا حق داشته فلان کار را انجام دهد یا نه؟ تصمیمات او رواست یا ناروا؟...

ج ـ در رابطه با اعتقادات:   گاهاً فکر و اندیشه فرد وسواسی زمینه را برای تضادها و مغایرتها اعتقادی فراهم می سازد. مسایلی در مورد زندگی و مرگ، نیکی و بدی، پذیرش و وجود خدا یا طرد مذهب،

د ـ اندیشه های افراطی:   گاهی وسواس در مورد امری به صورت افراط در قبول یا رد آن است با این که بیمار خلاف آن را در نطر دارد ولی به صورتی است که گویی اندیشه مزاحمی بر او مسلط است که او را ناگریز به دفاع از یک اندیشه غلط می سازد، از آن دفاع و یا آن را طرد می کند. بدون  این که آن مسئله کوچکترین ارتباطی به زندگی او داشته باشد. به عنوان مثال در رابطه با مصرف دارویی عقیده ای افراطی پیدا می کند به گونه ای که طول عمر، بقای زندگی و رشد خود را در گرو مصرف آن دارو می داند، اگر چه در اثر مصرف به چنان نتیجه ای دست نیابد.

 

 

2. وسواس عملی:

وسواس عملی به شکل های گوناگونی خود را بروز می کند که عبارتند از:

الف ـ شستشوی مکرر:   مردم بر حسب عادت تنها همین امر را وسواس می دانند و این بیماری بیشتر نزد خانمها رایج است.

ب ـ رفتار منحرفانه :       جلوه آن در مواردی به صورت دزدی است و این امر حتی در افرادی دیده می شود که هیچ گونه نیاز مادی ندارند.

ج ـ دقت وسواسی:       وضعیت فرد به گونه ای است که گویی از این امر احساس آرامش می کند. (مانند منظم کردن دکمه های لباس و... )

د ـ شمردن:            شمارشها در مواردی می تواند از همین قبیل به حساب آید مثل شمردن نرده ها یا پول با اصرار بر این که اشتباهی در این صورت نگیرد.

هـ ـ راه رفتن: گاهی وسواس ها به صورت راه رفتن اجباری است. شخص از این سو به آن سو راه می رود واصرار دارد که تعداد قدم ها معین و طبق ضابطه باشد.

 

3. وسواس ترس

اشکال ترس وسواسی عبارت است از ؛ ترس از آلودگی، ترس از مرگ، ترس از دفع، ترس از محیط محدود، ترس از امری خلاف اخلاق، ترس از تحقق آرزو.

 

4. وسواس الزام

در این نوع وسواس، فرد نمی تواند خود را از انجام عمل و یا فکری بیرون بیاورد  و در صورت رهایی از آن فکر و خودداری از آن عمل، موجبات تنش در او پدید خواهد آمد.

 

5. سندرم وسواس کنترل اوضاع

فرد مبتلا به سندرم کنترل اوضاع، فردی است که احساس می کند باید همه موقعیتها را به سمت هدف خاصی هدایت کند و طوری در جزئیات هر کاری دخالت کند که در نهایت نتیجه کار بر اساس نیازهای خودش شکل بگیرد. این افراد به در کنترل داشتن همه چیز نیاز دارند ، چون در غیر این صورت می ترسند که همه چیز از کنترل شان خارج شود و حتی زندگی شان از بین برود. از جمله ، دوباره به ظرفهای غذا بعد از دیگران رسیدگی کند.؛ فراتر از توانایی خود مستولیت می پذیرد؛ وسواس به پاکیزگی و منظم؛ به مدیریت ذره بینی اعتقاد دارند، کمال گرا هستند؛ دیگران را موردقضاوت و سرزش قرار می دهند. افراد سندرم وسول کنترل اوضاع مسئولیت های متعدد را فقط براساس یک قاعده مهم می پذیرند، «من تنها فردی هستم که می تواند کارها را به درستی انجام دهد.»

 

 

ریشه های خانوادگی وسواس

الف ـ وارثت :  تحقیقات نشان می دهد که حدود 40% افراد وسواسی، این بیماری را از والدین به ارث می برند.  و انتقال زمینه های عصبی می تواند ریشه و عاملی در این راه باشد.

ب ـ تربیت:  اهم مباحث در این مورد عبارت است از:

*. دوران کودکی: 50درصد افراد وسواسی در سنین جوانی و بعد از آن از دوران کودکی که در آن کشمکش ها، مقاومتها، و سرسختی های زیاد والدین وجود داشته و کودک در برابر خواسته های بزرگترها تاب مقاومت نمی آورد. پایه گذاری شده است.

**. شیوه تربیت:  مادران حساس و کمال جو به صورتی ناخودآگاه زمینه را برای وسواسی شدن فرزندانشان فراهم می آورند و مخصوصاً والدینی که رفتار کودک را براساس ضابطه خود به صورت دقیق می خواهند و انعطاف پذیری کمتری دارند دراین زمینه مقصرند. نحوه از شیر گرفتن کودک به صورت ناگهانی، گسترش آموزش مربوط به نظافت و طهارت و کنترل کودک در رفتار مربوط به نظم و تربیت و دقت او دراین امر تأثیر گذار است.

***.  تحقیر کودک:  آدم بی عرضه ای هستی، لیاقت نداری، به درد زندگی نمی خوری، در خور آدم نیستی..... عباراتی است که  عده ای از کودکان دائماً  از والدین ، مربیان، خواهران، و برادران ارشد شنیده اند، که زمینه ساز ناراحتی های عصبی و بیماری OCD وسواس در کودک می شود.

****.  ناامنی ها:   محققان دریافتند که بعضی از کودکانی که دوران کودکی آشفته ای داشته و با ترس و ناامنی همساز بوده دچار این بیماری شده اند. این کودکان سعی داشته اند که دقتی افراطی درباره کارهای خود داشته باشند و در همه مسائل، با باریک بینی و موشکافی وارد می شوند.

*****. منع ها:   گاهی وسواس فرد بزرگسال ریشه در منع های شدید در دوران کودکی و حتی نوجوانی و جوانی دارد. مته به خشخاش گذاردن والدین و مربیان، ایرادگیری های بسیار، توقعات فوق العاده از زیردستان، اگرچه ممکن است کار بر طبق خواسته آنها باشد، ولی معلوم نیست عاقبت خوش و میمونی داشته باشد.

 

درمان وسواس ها یا بیماری OCD

  موثرترین درمان برای اختلال وسواس فکری شامل دو بخش است:

1. در معرض قرار گرفتن و پاسخ پیشگیری:

شما باید از رفتارهای اجبارکننده خود دوری کنید. اگر شما وسواس اجباری شستشوی را دارید. ار شما درخواست می شود دستگیره توالت را لمس کنیدو دستهایتان را نشوید. توجه می کنید که لحظه ای با اضطراب نشسته اید فکر شستن دستها به تدریج ایجاد می شود و همینطور شما یاد می گیرید برای رهایی از اضطراب خود نیازی به انجام آن کار ندارید شما کنترل برخی از افکار وسواسی و رفتارهای اجباری خود را دارید.

 

2. درمان اختلال شناختی:

درمان اختلال شناختی بر افکار فاجعه آمیز، بد و احساس خیلی بالای مسئولیت پذیری تمرکز می کند.

الف ـ دارو:   داروهای ضدافسردگی  ، برای درمان اختلال شناختی وسواس تجویز می شود اما به تنهایی در کاهش علائم زیاد موثر نیستند.

 ب ـ خانواده درمانی: بیماری OCD یا وسواس باعث مشکلاتی در زندگی شخصی و سازگاری اجتماعی می شود، که خانواده می تواند به کاهش اختلال کمک موثری باشد. خانواده می تواند به درمان اختلال وسواس فکری نیز کمک کند.

ج ـ گروه درمانی:  از طریق گفتگو و برخورد با افراد مبتلا به OCD، گروه درمانی حمایت و تشویق را به افراد هدیه می دهد و احساسات منفی و حس تنهایی را کاهش می دهد.

د ـ کمک کردن به افراد OCD:   واکنش ما به افرادی که مبتلا به بیماری وسواس دارند می تواند تأثیر چشمگیری بر بهبود و سلامتی آنها داشته باشد. نظرات منفی یا انتقادات، می تواند وسواس را شدیدتر کند در حالی که محیطی آرام  و حمایتی به بهبود و درمان آنها کمک می کند.

  هـ ـ ارتباطات مثبت و روشنتان را حفظ کنید:   ارتباطات مهم است، چون شما می توانید تعادل بین حمایت از عزیز مبتلایان و مقاومت در برابر OCD را حفظ کنید، و بیش از این عزیزتان را ناراحت کنید.

وـ اجازه ندهید فرد مبتلا به OCD به تنهایی یک زندگی را به عهده بگیرد: سعی کنید زندگی خانوادگی را حفظ کنید و محیط کم استرسی را در خانه داشته باشید.

زـ حس شوخی پیدا کنید: خندیدن در کنار خانواده، بی معنی و پوچ نشان برخی از علائم OCD، می توانید کمک کند تا بیشتر از این اختلال جدا شود. اطمینان حاصل کنید که عزیزتان از شوخی شما ناراحت نمی شود.

 ح ـ تا حد ممکن در مقابل بیماران OCD صبور و مهربان باشید: هر گونه تلاش موفق برای مقاومت در برابر OCD را تشویق  و ستایش کنید. و بیشتر توجه شما بر عوامل مثبت در زندگی مبتلایان به این بیماری باشد.

ط ـ از انتقادات شخصی پرهیز کنید: به خاطر داشته باشید که رفتارهای عزیزی که OCD دارد، علائم این بیماری است نه خود شخصیت او. شما نمی توانید شخص OCD را بترسانید یا او را از  انجام کارها متوقف کنید. افراد OCD  قادرنیستند که رفتارهایشان متوقف کنند و خود را با این کار منطبق کنند. بلکه این عمل باعث می شود که رفتارهایشان شدت بیشتر بگیرد و اوضاع را برای آنها بدتر کند.

 

 

چند توصیه به افراد مبتلا به OCD

1.  یک سیستم پشتیبانی قوی در خود ایجاد کنید، وقتی شما احساس ضعف و تنهایی می کنید، این بیماری می تواند شدیدتر و بدتر شود.

2. هر چه بیشتر با  دیگران در ارتباط باشید، احساس آسیب کمتری خواهید کرد.

3. در مورد نگرانی های و اجبارهایتان با خانواده صحبت کنید تا آنها کمتر واقعی و کمتر ترسناک نمایان کند.

4. وسواس و اجبار می تواند شما را به انزوای اجتماعی سوق دهد پس با خانواده و دوستان خود بیشتر در ارتباط باشید. انزوای اجتماعی وسواس (OCD) را تشدید می کند.